تو برایم به مثال نم باران بودی

تو برایم به مثال نم باران بودی
شایدم شادی دوران بودی.

من برایت به مثال تب باران بودم
شایدم غصه ی دوران بودم.

تو برایم به مثال گسی خرمالو،
شایدم مزهٔ شیرین انار،
شایدم ترشی نارنگی ها.

بی بدیل،
بی مانند،
بی تکرار ...

من برایت به مثال دردم،
شایدم منبع تلخی جهانت هستم.

وسط معرکهٔ این کلمات
پاسخم ده؛
پاسخم ده؛
تو مرا گم کردی، در میان همهٔ آدمها که نقابی زده اند؟

آخرش میدانی؟
من همانم که دلت گرم نفس هایش بود؛
پس چه شد اینهمه عشق؟!
#سولماز_بختیاری

@bakhtiari_solmaz ❄ ️
دیدگاه ها (۲)

هوا بد استتو با کدام باد میروی؟چه ابر تیره‌ای گرفته سینه‌ی ت...

بنا نبود که از خیر، شر درست کنیدبه اسم لطف فقط دردسر درست کن...

متن یک نامه خودکشی بجا مانده از دهه 1970:"به سمت پل میروم؛اگ...

نصیحت حضرت مولانا 👌 در این عمری که میداﻧﻲفقط چندی تو مهماﻧﻲب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط