شب تاسوعا

‍ شب تـاسـوعا

مشک را که پر آب کرد
از خوشحالی حتی حواسش نبود
دستانش را بریده اند
بعد از ریخته شدن آب هم
آنقدر ناراحت بود که باز فرصت نکرد
سراغی بگیرد از بازوانش
فقط وقتی امام حسینﷺ
آمد بالای سرش
می خواست دست به سینه
سلام دهدکه تازه فهمید دستانش نیستند سلام برعبد صالح خدا
لبیک یا عباسﷺ‏
‏‎‏‎‏‎‏‎‏‎‏‎‏‎‏‎‏‎‏
دیدگاه ها (۳)

الله ، قسم میدهمت جان ابالفضل🌾 ❤ ️🌾 سوگند تو را حق دو دستان ...

گفتم:دعاچیست؟گفتند:طلب نیاز از بی نیازگفتم:التماس دعاچیست؟گف...

حسین جان چه آبرویی عطایم کردیاز آن زمان که اجازه دادیپیراهن ...

تو می روی سفر اما روایتش با ماروایتِ پر ِ سوز، پر ز غربتش با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط