از متن کتاب

از متن کتاب؛

ګفت:
- من هم می خواهم ستاره بشوم. بروم بالا و نور بشوم. بروم و تمام مملکت را ببینم. دور دورها.
عجز نقره من را از پا مې‌انداخت.
چشم به آسمان، پشت خدا ګشتم، من خواستم عدالتش را در دیګدان ارګ سلطنتی آتش کنم تا دود عدالتش چشم فرشته ها را کور کند.
نګفتم که «دندان هفت سالګی‌ام را به نیت روان بودن عمر تو تا آخر دنیا، به دریاې کابل انداختم.»
#نقره_دختر_دریای_کابل
دیدگاه ها (۱)

خیال خوب تو ...لبخند می شود بر لبموگرنه این من دیوانه غصه ها...

پرنده روی هواو بر فراز چراغ‌های خطردر ارتفاع بی‌خبری می‌پرید...

جان‌ها همه #پا کوبند آن لحظه که #دل کوبی ... #مولانا ‌‌‌‌‌‌‌...

پاییــزاستاد دلتنگیستاز خاطــراتِ اویی ڪه رفتهبرای اویی ڪه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط