بابا آمد...
تاب تاب عباسی
بابا جونم چه نازی
میای دوباره باهم
امروز بشیم همبازی؟
یعنی میشه دوباره
سر روی پات بذارم؟
اگه تو باشی پیشم
دیگه غمی ندارم
مامان میاد کنارم
دست منو می گیره
میگه نشو عزیزم
انقدر به عکسا خیره
مامان میگه قراره
تو برگردی به خونه
از سوریه آوردن
ازت برام نشونه
بالاخره رسیدم
به ارزوم بابا جون
دلم برات تنگ شده
باباجونِ مهربون
به بچههای #شهید_محمد_بلباسی
خبر بدین بابا داره برمیگرده...
#شهدای_خان_طومان
بابا جونم چه نازی
میای دوباره باهم
امروز بشیم همبازی؟
یعنی میشه دوباره
سر روی پات بذارم؟
اگه تو باشی پیشم
دیگه غمی ندارم
مامان میاد کنارم
دست منو می گیره
میگه نشو عزیزم
انقدر به عکسا خیره
مامان میگه قراره
تو برگردی به خونه
از سوریه آوردن
ازت برام نشونه
بالاخره رسیدم
به ارزوم بابا جون
دلم برات تنگ شده
باباجونِ مهربون
به بچههای #شهید_محمد_بلباسی
خبر بدین بابا داره برمیگرده...
#شهدای_خان_طومان
۴.۹k
۲۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.