مافیای سرد

پارت ۲۷

فصل ۱

کوک ویو

آه بالاخره اون معامله کوفتی تموم شد

_ حالا راضی شدی !

= باشه بابا آره راضی شدم ..... راستی کوک .... تو هنوز هم داری به اون فک....

_ به تو چه ( آروم )

= یعنی چی به من چه من بهترین رفیقم ها .... واقعا که خجالت بکش !

_ باشه تو دهنتو ببند منم دهنمو میبن.....

یهو دیدم یه دختر بچه آشنا داره تو پارک بازی میکنه ..... چ...چیییی اون سه کیونگه

_ جیمین ماشینو نگه دار

= چی .... کوک چی شده ؟!

_ گفتم ماشینو نگه دارررر ( داد )

= باشه باشه

ماشینو نگه داشت و منم پیاده شدم و بدو بدو رفتم سمتش و بغلش کردم

€ ای بابا مامان هنوز نیم ساع... باباییییییییی ( ذوق و بغلش میکنه )

_ پرنسس بابا ... دلم برات تنگ شده بود

€ بابا تو چرا اومدی .... ما می‌خواستیم بیایم خونه شما !

_ واقعا ؟!

€ آره .... نگا کن مامانی اون جا وایستاده !

برگشتم که دیدم ات حواسش گرم مامانشه و داره با خنده صحبت میکنه .... بعد مدت ها دارم میبینمشو دقیقا رو به رومه بدون هیچ حرفی دویدم سمتش و بغلش کردم بغض داشت گلومو چنگ میزد هر لحضه ممکن بود که گریم بگیره

= کوک بیا بریم دیگه چرا اومدی پا.... کوک ....

_ ات میدونی چند وقته که دنبالتم ..... تو چرا یه زنگ بهم نمیزنی ( بغض سگی و کیوت )

د.... دلیلی ن...نمیبینم که ب..بهت زنگ بزنم !

دیگه تحملشو نداشتم و بغضم ترکید و شروع کردم به گریه کردن ... آخه چرا

هی

_ (گریه ....)

+هی با توام

_ (و هم چنان گریه )

+خدایا .... خوب تو دو دقیقه منه ول کن ببین من چی میگم بعد غار غار کن جوجه

_ تو هق به من هق گفتی جوجهههههههههههه ( کیوت به همراه گریه )

+ای بابا باشه بزرگسال آه دو دقیقه گیه نکن !

_ ( اشکاشو پاک میکنه و بهش زل میزنه ) بگو

€ مامانی میخواد بگه که میام خونه شما ( کیوت و لبخند شیطانی )

چی

_ خب وقتی سه کیونگ داره میگه بیا خونه من پس میای ( کیوت )

.........

ادامه دارد .......
دیدگاه ها (۹)

هیچی فقط دوستش داشتم :)

کراش العالمین 😈🥵💯

بهترین غذا وجود ندار....

مافیای سرد

سناریو درخواستی وقتی داری گریه میکنی و بهشون

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط