امید را از نجاری آموختم

امید را از نجاری آموختم،

که مغازه اش سوخت،

ولی او با همان چوب های سوخته مغازه ذغال فروشی باز کرد

کانال وُیــسِ به سَـلامَتــی🍻 👇
@VcSalamati 🍷 🍾
دیدگاه ها (۱)

ای گرگدرکت میکنمتو هم مثل منهروقت دلت میگیرهتنها فریاد میکشی...

ھرچقدرم ⇜ مغرور ⇝ باشے ⇍ گاھے وقتا ⇏ ⇦ دلتــ مےخـــو...

ﺧﺪﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﯾﻨﻪ ...ﮐﺎﻓﯿﻪ ...ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﮐﻨﯽ ...ﺍﻭﻥ ...

...T_T

😔 دلم سوخت،برای پزشکیان، که آمده بود جملاتی از نهج البلاغه ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط