کاش می توانستم

کاش می توانستم
دلتنگی های نبودنت را شماره کنم
مانند عیدی های کودکی هایم
و صدای مادر را بشنوم:
"آنقدر نشمار... کم می شود!!"
و من باور کنم
و باز دلتنگی هایم را شماره کنم تا کم شود...
کاش باور کنم...
#آنشرلی
دیدگاه ها (۱۷)

مَن همان آدمِ پر منطقِ بی احساسم پس چرا آمدَنَت حالِ مَر...

دلم گرفتهاز قرداد بی رحمانه ی زمانمی جنگد با همه یک تنهشب _ ...

دل آدمی به هنگام بهار زمستان را می‌خواهد و به وقت زمستان بها...

بیا در غروب اخرین سه شنبه سال برای گرد گیری افکارمان اتشی ب...

کاش هنوز نه سالم بود . سرم روی زانوی مادربزرگ بود که داشت بر...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط