عشق در گذرگاه سئول (Love in the passage of Seoul )
عشق در گذرگاه سئول (Love in the passage of Seoul )
part ۱۶
اعضا: سلام ماهم از ملاقات با شما خوشبختیم
_سلام
• خب بچه ها ایشون خانوم یون کیونگ هستن و قراره فردا برای کاراموزی بیان بیگ هیت اگر خوب بود ما اون رو عضو هشتم گروه اعلام و اگر نبودن ک ما از حضورشون مرخص میشیم
پچ پچای اعضا:
ته: یااا یعنی چی عضو هشتم
جیهوپ: ما این همه موفقیت الکی بدست نیوردیم ک یکی بخای همینجوری کیف کنه
جین: خانوم پارک(میکاپ آرتیست جیمین) چی میگید
ک یهو پی دی نیم اومد توی اتاق
#اتفاقی افتاده؟
جین: پی دی نیم خانوم پارک چی میگه؟
#اینکه خانوم یون کیونگ قراره عضو هشتم شه؟
جیهوپ: شمام هم میدونستین؟
#اره خودم گفتم
_ولی اخه
#حرف نباشه همین ک گفتم خانوم یون کیونگ لطفا باهام بیاین توی اتاق
+ ب بله چشم
کتی ک روی پام بود رو ورداشتم و دادم ب اون خانومه
+بفرمایید ببخشید من نمیخاستم چزوک شه برا همین براتون نگهش داشتم
•اما این.....
*رفت یون کیونگ*
•این کت جیمینه ن من
_عه خانوم پارک کت من دست شما چیکار میکنه
+یون کیونگ بهم دادش گفت نمیخاست چروک شه برا همین برات نگت داشت
ویو جیمین:
واییی اون دختره... از نزدیک خیلی زیبا تر بود
کاراموز بشه؟ یعنی چی؟ واقعا؟ ولی اخه ما این همه موفقیت رو الکی بدست نیوردیم
ولی امیدوارم بتونه مانعی برای سقوطمون شه ن راهی برای سقوط
وایستااا کت من دست اون چیکار میکنه؟ ی یعنی
کتم رو از دست خانوم پارک برداشتم و با اعضا رفتیم توی اتاق استراحت
پچ پچای اعضا:
جیهوپ: آخرش این پی دی نیم منو دیوونخ میکنه
ته: دلیل این کاراش رو نمیدونم
نامجون: بچه ها بیاید منطقی فکر کنیم
جین: میدونی داری چی میگی نامجون؟
کوک: بچه ها نامجون راست میگه
ته و جین و جیهوپ: کوککک
نامجون: ببینین ما برای اینکه خب بعضی از آهنگا باید یجاهاییش رو زن بخونه و خب ما نمیتونیم هعی با هالزی همکاری کنیم درک کنین ما یکی رو میخایم ک بتثنه واقعا تا آخرش باشه نمیتونیم هعی هالزی رو بیاریم دیدین ک خودش کلی کار سرش ریخته نمیشه لطفا پی دی نیم رو درک کنین و جیهوپ ته و جین لطفا باهاش کنار بیاید و تلاششو مخفبانه مهک برنین اون میتونه پس بهش امید بدین دعواش نکنین چون اون مثل خود واقعی شماست پس هواشو داشته باشید.....
نمیفهمیدم چی میگن حواسم دست خودم نبود هعی کتم رو بو میکردم
بوی عطرش منو دیوونه میکرد منو مشتاق میکرد برای هرلحظه بوییدن عطرش
رایحه ی خاصی داشت بوی نعنا و گی نیلوفر آبی میداد من عاشق این بو شدت بودم و دیگ دست خودم نبود......
part ۱۶
اعضا: سلام ماهم از ملاقات با شما خوشبختیم
_سلام
• خب بچه ها ایشون خانوم یون کیونگ هستن و قراره فردا برای کاراموزی بیان بیگ هیت اگر خوب بود ما اون رو عضو هشتم گروه اعلام و اگر نبودن ک ما از حضورشون مرخص میشیم
پچ پچای اعضا:
ته: یااا یعنی چی عضو هشتم
جیهوپ: ما این همه موفقیت الکی بدست نیوردیم ک یکی بخای همینجوری کیف کنه
جین: خانوم پارک(میکاپ آرتیست جیمین) چی میگید
ک یهو پی دی نیم اومد توی اتاق
#اتفاقی افتاده؟
جین: پی دی نیم خانوم پارک چی میگه؟
#اینکه خانوم یون کیونگ قراره عضو هشتم شه؟
جیهوپ: شمام هم میدونستین؟
#اره خودم گفتم
_ولی اخه
#حرف نباشه همین ک گفتم خانوم یون کیونگ لطفا باهام بیاین توی اتاق
+ ب بله چشم
کتی ک روی پام بود رو ورداشتم و دادم ب اون خانومه
+بفرمایید ببخشید من نمیخاستم چزوک شه برا همین براتون نگهش داشتم
•اما این.....
*رفت یون کیونگ*
•این کت جیمینه ن من
_عه خانوم پارک کت من دست شما چیکار میکنه
+یون کیونگ بهم دادش گفت نمیخاست چروک شه برا همین برات نگت داشت
ویو جیمین:
واییی اون دختره... از نزدیک خیلی زیبا تر بود
کاراموز بشه؟ یعنی چی؟ واقعا؟ ولی اخه ما این همه موفقیت رو الکی بدست نیوردیم
ولی امیدوارم بتونه مانعی برای سقوطمون شه ن راهی برای سقوط
وایستااا کت من دست اون چیکار میکنه؟ ی یعنی
کتم رو از دست خانوم پارک برداشتم و با اعضا رفتیم توی اتاق استراحت
پچ پچای اعضا:
جیهوپ: آخرش این پی دی نیم منو دیوونخ میکنه
ته: دلیل این کاراش رو نمیدونم
نامجون: بچه ها بیاید منطقی فکر کنیم
جین: میدونی داری چی میگی نامجون؟
کوک: بچه ها نامجون راست میگه
ته و جین و جیهوپ: کوککک
نامجون: ببینین ما برای اینکه خب بعضی از آهنگا باید یجاهاییش رو زن بخونه و خب ما نمیتونیم هعی با هالزی همکاری کنیم درک کنین ما یکی رو میخایم ک بتثنه واقعا تا آخرش باشه نمیتونیم هعی هالزی رو بیاریم دیدین ک خودش کلی کار سرش ریخته نمیشه لطفا پی دی نیم رو درک کنین و جیهوپ ته و جین لطفا باهاش کنار بیاید و تلاششو مخفبانه مهک برنین اون میتونه پس بهش امید بدین دعواش نکنین چون اون مثل خود واقعی شماست پس هواشو داشته باشید.....
نمیفهمیدم چی میگن حواسم دست خودم نبود هعی کتم رو بو میکردم
بوی عطرش منو دیوونه میکرد منو مشتاق میکرد برای هرلحظه بوییدن عطرش
رایحه ی خاصی داشت بوی نعنا و گی نیلوفر آبی میداد من عاشق این بو شدت بودم و دیگ دست خودم نبود......
۸.۰k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.