بی خوابی من ازهمان لحظه شروع شد
بی خوابی من ازهمان لحظه شروع شد
تو رد شدی از منظر من صحنه شروع شد
چشمان تو و خال و دو ابروی کمانت
اواره شدن از خانه و کاشانه شروع شد
گیسوی بلندت به درازی شب چله
دستم برسد بافتن و شانه شروع شد
وقتی تو خندیدی ورفتی زکنارم
خندیدن این عاشق دیوانه شروع شد
گفتم حتما نظری نیک به من داشت
در دلم قصه شمع و پروانه شروع شد
عهدبندم ا گر برسددستم به دستش
صرف نظر از خویش و بیگانه شروع شد
باید که بنوشم از شراب چشمش
جام و مستی وپیمانه شروع شد
سرمست از این عشق بود اریو امشب
با یاد تو چون شب ادینه شروع شد
#اریو_موسوی
تو رد شدی از منظر من صحنه شروع شد
چشمان تو و خال و دو ابروی کمانت
اواره شدن از خانه و کاشانه شروع شد
گیسوی بلندت به درازی شب چله
دستم برسد بافتن و شانه شروع شد
وقتی تو خندیدی ورفتی زکنارم
خندیدن این عاشق دیوانه شروع شد
گفتم حتما نظری نیک به من داشت
در دلم قصه شمع و پروانه شروع شد
عهدبندم ا گر برسددستم به دستش
صرف نظر از خویش و بیگانه شروع شد
باید که بنوشم از شراب چشمش
جام و مستی وپیمانه شروع شد
سرمست از این عشق بود اریو امشب
با یاد تو چون شب ادینه شروع شد
#اریو_موسوی
۱.۵k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.