"آلبوم مشترک "
"آلبوم مشترک "
#درخواستی
p12
جونی دیگه برا ات نمونده بود دستشو گزاشته بود رو شکمش داشت اشک میریخت جی هون بلند شد ات رو به بغل گرفته بردش سمت حموم ات رو شستو خودشم یه دوش گرفت اول لباسایه خودشو پوشید بعد برا ات لباس اورد به رو تختی سفیدی که لکه های قرمز خون روش خودنمایی میکرد چشم دوخت و یه پوزخند مسخره زد
&دنبالم بیا
............
بشین رو کاناپه این قرص بخور
ات قرصو خورد دلش درد میکرد هنوزم چشاش اشکی بود
_چرا اینکارو باهام کردی عمو؟..بغضی...
جی هون خندید
&انتقام ..عمو انتقام ..با پوزخند
ات سرشو انداخت پایین تمام جرعتشو جمع کرد
_من به بابام میگم چیکار کردی باهام..کمی بلند..
&نه عمو جون تو اینکارو نمیکنی مگه نه؟....میدونی چرا چون اگه بفهمم این قضیه رو به بابات ،مامانت یا هرکس دیگه ای گفتی اونوقت دوباره همین بلا رو سرت میارم ...حرصی...
ات سرشو انداخت پایین
&ببینم نکنه خوشت اومده؟..هااا؟...پوزخند..
ات سرشو به معنی نه تکون میده
#درخواستی
p12
جونی دیگه برا ات نمونده بود دستشو گزاشته بود رو شکمش داشت اشک میریخت جی هون بلند شد ات رو به بغل گرفته بردش سمت حموم ات رو شستو خودشم یه دوش گرفت اول لباسایه خودشو پوشید بعد برا ات لباس اورد به رو تختی سفیدی که لکه های قرمز خون روش خودنمایی میکرد چشم دوخت و یه پوزخند مسخره زد
&دنبالم بیا
............
بشین رو کاناپه این قرص بخور
ات قرصو خورد دلش درد میکرد هنوزم چشاش اشکی بود
_چرا اینکارو باهام کردی عمو؟..بغضی...
جی هون خندید
&انتقام ..عمو انتقام ..با پوزخند
ات سرشو انداخت پایین تمام جرعتشو جمع کرد
_من به بابام میگم چیکار کردی باهام..کمی بلند..
&نه عمو جون تو اینکارو نمیکنی مگه نه؟....میدونی چرا چون اگه بفهمم این قضیه رو به بابات ،مامانت یا هرکس دیگه ای گفتی اونوقت دوباره همین بلا رو سرت میارم ...حرصی...
ات سرشو انداخت پایین
&ببینم نکنه خوشت اومده؟..هااا؟...پوزخند..
ات سرشو به معنی نه تکون میده
۸.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.