دیشب دستهای پدر را نقاشی می کردم،
دیشب #دستهای_پدر را نقاشی می کردم،
صبح...
دفتر نقاشی ام #پینه_بسته بود...
#علیرضا_محمدی
#کارگر
#معدن
#ذغال_سنگ
صبح...
دفتر نقاشی ام #پینه_بسته بود...
#علیرضا_محمدی
#کارگر
#معدن
#ذغال_سنگ
۱.۴k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.