خواب می بینم وایسادم روی پل و میگم اگه یکی من رو ببوسه، ن
خواب میبینم وایسادم روی پل و میگم اگه یکی من رو ببوسه، نمیپرم. یه زن صورت نداره، دستش رو میذاره روی کمرم و هلم میده. پرت میشم پایین و میفتم تو حیاط خونه منیریه. برف اومده، تا لب بشکهی نفت برفه. بابا وایساده زیر درخت خرمالو و به کلاغی نگاه می کنه که روی شاخه یخ زده. غصه میخوره. میگم کلاغ چرا نرفت؟ میگه کجا بره؟ خونهش همینجاست. بعد گریه میکنه، میفهمم مسته و دلنازک. میگم بابا، وقتی من بزرگ بشم تو میمیری، میدونی؟ بغلم میکنه میگه دستات یخ کرده. اشکش میچکه رو صورتم، میپرم از خواب.
گرممه، سردمه. تب دارم. بغل تخت یه زن بیصورت روی زمین خوابیده. زیر سقف ابر جمع شده و قراره برف بیاد. پتو میندازم رو زن، بعد خودمم میخوابم بغلش روی زمین. از تو سالن صدای عماد رام میاد: گریه را به مستی بهانه کردم. سرم رو میچسبونم به کمر لخت زن. سرده. خیلی سرد. عماد رام میگه ما همه مُردیم. میگم من نمردم، میگه اونی که بعد همه زنده میمونه بدبخته. بعد میخنده. بعد از ابرهای زیر سقف برف میاد رو صورتم. میپرم از خواب.
وایمیسم بغل پنجره. توی کوچه، یه دختر رو با گلوله میزنن. یه پسر رو با گلوله میزنن. من رو با گلوله میزنن. گلوله میخوره تو پیشونیم و قلقلکم میاد. بلند داد میزنم ما از این بیشتر نمیمیریم احمق، ولی تو از این هم کمتر زنده میمونی. بعد وامیسم لب پنجره. یه کلاغ سفید میشم و روی شاخه درخت خرمالوی خونه منیریه میشینم. برف میاد. یه پسر از باباش میپرسه کلاغ چرا نرفت؟ باباش میگه کجا بره؟ خونهش همینجاست. یخ میزنم و میمیرم. میفتم از روی درخت. کلاغهای دیگه میان واسه عزا. یه زن که صورت نداره من رو مث بچه بغل میکنه میگه نترس، تموم شد. صورت داره. یادم نمیاد کیه. گریه میکنه. اشکش میفته روی صورتم.
میپرم از خواب.
به قلمِ: #حمیدسلیمی
🌙#ذکرشب
#TooDeli
#Hamid_Salimi
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
گرممه، سردمه. تب دارم. بغل تخت یه زن بیصورت روی زمین خوابیده. زیر سقف ابر جمع شده و قراره برف بیاد. پتو میندازم رو زن، بعد خودمم میخوابم بغلش روی زمین. از تو سالن صدای عماد رام میاد: گریه را به مستی بهانه کردم. سرم رو میچسبونم به کمر لخت زن. سرده. خیلی سرد. عماد رام میگه ما همه مُردیم. میگم من نمردم، میگه اونی که بعد همه زنده میمونه بدبخته. بعد میخنده. بعد از ابرهای زیر سقف برف میاد رو صورتم. میپرم از خواب.
وایمیسم بغل پنجره. توی کوچه، یه دختر رو با گلوله میزنن. یه پسر رو با گلوله میزنن. من رو با گلوله میزنن. گلوله میخوره تو پیشونیم و قلقلکم میاد. بلند داد میزنم ما از این بیشتر نمیمیریم احمق، ولی تو از این هم کمتر زنده میمونی. بعد وامیسم لب پنجره. یه کلاغ سفید میشم و روی شاخه درخت خرمالوی خونه منیریه میشینم. برف میاد. یه پسر از باباش میپرسه کلاغ چرا نرفت؟ باباش میگه کجا بره؟ خونهش همینجاست. یخ میزنم و میمیرم. میفتم از روی درخت. کلاغهای دیگه میان واسه عزا. یه زن که صورت نداره من رو مث بچه بغل میکنه میگه نترس، تموم شد. صورت داره. یادم نمیاد کیه. گریه میکنه. اشکش میفته روی صورتم.
میپرم از خواب.
به قلمِ: #حمیدسلیمی
🌙#ذکرشب
#TooDeli
#Hamid_Salimi
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
۱۸.۵k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲