درمشت تو من حبس شدم بی در و دیوار

درمشت تو من حبس شدم بی در و دیوار
دنیا قفسی ساخته از عشق تو انگار

شبها به غزل گفتن از عشق تو نشستم
تا صبح و سحر در پی چشمان تو بیدار



#عباس_عظیم_زاده
دیدگاه ها (۰)

اینجاهمین جا...نزدیک همین تنفس بی خواب..‌.تو را طوری نزدیک ب...

زین آرزو که با تو صبوحی توان زدن بر هم زدیم خواب خوش صبح‌گا...

چه #لذتے دارد #حواسے ڪه #پرتــــــ #تـو میشود ...#ریحانه_تحو...

هر زماناز پرواز در آسمانِ خیالم خستھ شدیفرود بیا در آغوشم .....

My sweet trouble 62✨صبح بیدار شدم، سایون تو اتاق نبود بلند ش...

به شوق آمدن صبحشب را بیدار ماندمتا زودتر از آفتاب به چشمان ت...

🌸❤آبی تر از دریا تویی،تنها در این دریا منمچون حس بارانی لطیف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط