به جهان هستی چو عمیق نگریستم،
به جهان هستی چو عمیق نگریستم،
دنیا را پوشالی و صغیر دیدم ، و خود را تنهــــــا...
در امتداد غروب، امشبی را با حنجره ای ازجنس غرور، دور از هیاهوی جهان بر در میخانه زدم
گفتمش ساقیا..
در دیاری که زبان پیشتر از خرد باز شود،
و آن معشوق ناز پریزاد که در جان هست و در بر نباشد،
زین چاره ویرانی دل،
باده نااااب ...!!
تـــــــورك... ✍️
دنیا را پوشالی و صغیر دیدم ، و خود را تنهــــــا...
در امتداد غروب، امشبی را با حنجره ای ازجنس غرور، دور از هیاهوی جهان بر در میخانه زدم
گفتمش ساقیا..
در دیاری که زبان پیشتر از خرد باز شود،
و آن معشوق ناز پریزاد که در جان هست و در بر نباشد،
زین چاره ویرانی دل،
باده نااااب ...!!
تـــــــورك... ✍️
۱۱.۳k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.