مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

به جهان هستی چو عمیق نگریستم

به جهان هستی چو عمیق نگریستم،
دنیا را پوشالی و صغیر دیدم ، و خود را تنهــــــا...
در امتداد غروب، امشبی را با حنجره ای ازجنس غرور، دور از هیاهوی جهان بر در میخانه زدم
گفتمش ساقیا..
در دیاری که زبان پیشتر از خرد باز شود،
و آن معشوق ناز پریزاد که در جان هست و در بر نباشد،
زین چاره ویرانی دل،
باده نااااب ...!!

تـــــــورك... ✍️
دیدگاه ها (۵)

زندگی آن گل اورکــــــیده در سینه و شکاف در ارتفاع و پرتگاه ...

میگن گر مرد استعداد نواختن داشته باشد پیچ و تاب و موج گیسوی ...

آن دل که ذوق و شوق ندارد پیر است...

در دیار دلهای سرد، سلامی دوباره به خورشید آدمی را بس... 🌞دوس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط