❣"حکایت"
❣"حکایت"
"بهای چشم و عقل"
فقیری از روزگار نامساعد، پیش شخصی بنالید. آن شخص گفت: ای درویش! دوست داری تا تو را چشم نبود و ده هزار درهم در دستت بود؟ درویش گفت: نه. گفت: خواهی که عقلت نبود و ده هزار درهم بود؟ گفت: نه. آن عارف گفت: ای مسکین! به دو حرف، تو را بیست هزار درهم حاصل است، تو را چه جای شکایت است؟!
خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار
برگرفته از کتاب "متون عرفانی به زبان فارسی"
👤"نوشته دکترحسین الهی قمشه ای"
"بهای چشم و عقل"
فقیری از روزگار نامساعد، پیش شخصی بنالید. آن شخص گفت: ای درویش! دوست داری تا تو را چشم نبود و ده هزار درهم در دستت بود؟ درویش گفت: نه. گفت: خواهی که عقلت نبود و ده هزار درهم بود؟ گفت: نه. آن عارف گفت: ای مسکین! به دو حرف، تو را بیست هزار درهم حاصل است، تو را چه جای شکایت است؟!
خواجه عبدالله انصاری، کشف الاسرار
برگرفته از کتاب "متون عرفانی به زبان فارسی"
👤"نوشته دکترحسین الهی قمشه ای"
۱.۸k
۲۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.