🖤🤍پارت سه فیک ته🖤🤍
🖤🤍پارت سه فیک ته🖤🤍
بعد سوهو برام چشم غره ای رفت منم با سانا چشمی ارتباط بر قرار کردم هر دو مون تعضیم کردیم سوهو اومد پیشم گفت :مبادا با این بد رفتاری کنی ها بزرگترین مافیای کره ست گفتم:باشه
لیوانا رو بردم سمت میز خودمو سانا سانا گفت:می دونی طرف کیه ات: نبابا ولی مثل اینکه بزرگترین مافیای کره ست سانا:😐😶
ویو ته
کوک مجبورم کرد بریم بار به دختر خوشگل دیدم ازش خوشم امد رفت سمت یه میز انگار میز دوستش بود اون یکی دختره هم خوشگل بود تصمبم گرفتم بدزدمشون به کوک نشون دادم سریع بره اطلاعاتشونو برام بیاره نشونم داد ( نام: کیم ات سن: ۲۳ خانواده:نداره یه دوست داره به اسم سانا شغل:تو بار کار می کنه.
(نام : پارک سانا سن:۲۳ خانواده:مادر پدر شغل: نداره
از فامیلی شون معلوم بود دوستن دیدم دو تاشون دارن میرن سمت دستشویی فرصت خوبی بود
ویو ات
دیدم سانا دست شویی داره منم خواستم برم تنهاش نزارن کاریش کنن (ات تکواندو کار) رفتم دست شویی حس کردم یکی پشت سرمه ولی توجهی نکردم داشتم دستامو میشستم دیدم یه مرده ی چیزی گزاش رو دهن منو سانا بعد سیاهی🕳🕳🕳🕳🕳
بعد سوهو برام چشم غره ای رفت منم با سانا چشمی ارتباط بر قرار کردم هر دو مون تعضیم کردیم سوهو اومد پیشم گفت :مبادا با این بد رفتاری کنی ها بزرگترین مافیای کره ست گفتم:باشه
لیوانا رو بردم سمت میز خودمو سانا سانا گفت:می دونی طرف کیه ات: نبابا ولی مثل اینکه بزرگترین مافیای کره ست سانا:😐😶
ویو ته
کوک مجبورم کرد بریم بار به دختر خوشگل دیدم ازش خوشم امد رفت سمت یه میز انگار میز دوستش بود اون یکی دختره هم خوشگل بود تصمبم گرفتم بدزدمشون به کوک نشون دادم سریع بره اطلاعاتشونو برام بیاره نشونم داد ( نام: کیم ات سن: ۲۳ خانواده:نداره یه دوست داره به اسم سانا شغل:تو بار کار می کنه.
(نام : پارک سانا سن:۲۳ خانواده:مادر پدر شغل: نداره
از فامیلی شون معلوم بود دوستن دیدم دو تاشون دارن میرن سمت دستشویی فرصت خوبی بود
ویو ات
دیدم سانا دست شویی داره منم خواستم برم تنهاش نزارن کاریش کنن (ات تکواندو کار) رفتم دست شویی حس کردم یکی پشت سرمه ولی توجهی نکردم داشتم دستامو میشستم دیدم یه مرده ی چیزی گزاش رو دهن منو سانا بعد سیاهی🕳🕳🕳🕳🕳
۳.۴k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲