"فَِاَِکَِرَِ رَِوَِاَِنَِیَِ وَِلَِیَِ عَِاَِشَِقَِ"part:11
شروع به خوردن غدام کردم...
"چندمین بعد"
هی چقدر غدا خوردم:|
اجوما دستت دردنکنه..
اجوما:نوش جونت عزیزم:)
بلند شدم و رفتم بغلش کردم چون مث مادر باهام رفتار میکرد یه بوس ریز روی لباش انداختمو با لبخند بهش نگا کردم و با دو رفتم اتاقم
در اتاقو باز کردمو روی تخت خودمو ولو کردم
هی دلم برا تهیونگ تنگ شد:(
کی میاد؟
هی..گفت زیاد طول نمیکشه پس چی شد
(سه هفته بعد)
وایی اجومااااااا گردنبندی که مامانم بهم داده بود نیسسسستتت
اجوما:وا کجا گمش کردی بیا بگردیم دنبالش بزا به خدمتکارا بگم باهم بگردیم دنبالش
پونیو،مویکا،کاتیرا؛(خدمتکارا رو صدا کرد)
بیاید کمک
همه جارو گشتم نیست
اجوما من اون گردنبندو دوست دارممم😭
اجوما:چرا گریه میکنی حالا پیدا میشه
من تهیونگو میخاممممم
اجوما:😐 (قیافه ی اجوما😂👉)
دلم براش تنگ شد عررر(درحال کشیدن موهاش و فریاد زدن)
یونگی:چقدر غر میزنی دختر یکم ساکت باش سرم درد گرفت
من تهیونگو میخوام یونگی بهم زنگ نمیزنه جواب پیامامو نمیده
چیکار کنم نگرانشم
یونگی:هوفف دختر خیلی زود وابسته اش شدی حواست هس؟؟
اره حواسم هست من دوسش دارم دلم براش تنگ شده
یونگی:هوف شاید تهیونگ بمیره تو چه گ.وه.ی میخوای بخوری؟؟
عه زبونتو گاز بگیر عو.ض.ی چندروز دیگه تولدمه مطمئنم میاد پیشم بهم قول داد
(بازگشت به زمان قبل از رفتن تهیونگ)
تهیونگ بهم یه قولی بده
تهیونگ:چه قولی؟
یه قولی بهم بده که من امیدوار شم که میای
تهیونگ:امم تولدت کِیه؟
من پنج هفته دیگه
تهیونگ:واقعا؟پس من قول میدم تا وقت تولدت پیشت باشم❤️
قول:)
تهیونگ:قول(علامت انگش قلی بهم دادن)
(بازگشت به زمان حال)
یونگی:اگه قول داده پس حتما میاد الان هم ساکت باش بزار بخوابم هیشششش🤫
باشه برو بمیر
.............................................................................
شرایط
فالو کنید ۶۰ تایی شیم
لایک ۱۵
شرایط انجام شه میزارم لاوای من
۲۲:۲۴
شب خوش♡
"چندمین بعد"
هی چقدر غدا خوردم:|
اجوما دستت دردنکنه..
اجوما:نوش جونت عزیزم:)
بلند شدم و رفتم بغلش کردم چون مث مادر باهام رفتار میکرد یه بوس ریز روی لباش انداختمو با لبخند بهش نگا کردم و با دو رفتم اتاقم
در اتاقو باز کردمو روی تخت خودمو ولو کردم
هی دلم برا تهیونگ تنگ شد:(
کی میاد؟
هی..گفت زیاد طول نمیکشه پس چی شد
(سه هفته بعد)
وایی اجومااااااا گردنبندی که مامانم بهم داده بود نیسسسستتت
اجوما:وا کجا گمش کردی بیا بگردیم دنبالش بزا به خدمتکارا بگم باهم بگردیم دنبالش
پونیو،مویکا،کاتیرا؛(خدمتکارا رو صدا کرد)
بیاید کمک
همه جارو گشتم نیست
اجوما من اون گردنبندو دوست دارممم😭
اجوما:چرا گریه میکنی حالا پیدا میشه
من تهیونگو میخاممممم
اجوما:😐 (قیافه ی اجوما😂👉)
دلم براش تنگ شد عررر(درحال کشیدن موهاش و فریاد زدن)
یونگی:چقدر غر میزنی دختر یکم ساکت باش سرم درد گرفت
من تهیونگو میخوام یونگی بهم زنگ نمیزنه جواب پیامامو نمیده
چیکار کنم نگرانشم
یونگی:هوفف دختر خیلی زود وابسته اش شدی حواست هس؟؟
اره حواسم هست من دوسش دارم دلم براش تنگ شده
یونگی:هوف شاید تهیونگ بمیره تو چه گ.وه.ی میخوای بخوری؟؟
عه زبونتو گاز بگیر عو.ض.ی چندروز دیگه تولدمه مطمئنم میاد پیشم بهم قول داد
(بازگشت به زمان قبل از رفتن تهیونگ)
تهیونگ بهم یه قولی بده
تهیونگ:چه قولی؟
یه قولی بهم بده که من امیدوار شم که میای
تهیونگ:امم تولدت کِیه؟
من پنج هفته دیگه
تهیونگ:واقعا؟پس من قول میدم تا وقت تولدت پیشت باشم❤️
قول:)
تهیونگ:قول(علامت انگش قلی بهم دادن)
(بازگشت به زمان حال)
یونگی:اگه قول داده پس حتما میاد الان هم ساکت باش بزار بخوابم هیشششش🤫
باشه برو بمیر
.............................................................................
شرایط
فالو کنید ۶۰ تایی شیم
لایک ۱۵
شرایط انجام شه میزارم لاوای من
۲۲:۲۴
شب خوش♡
۱۲.۲k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.