✅ سرکشی در اوج ضعف !
✅ سرکشی در اوج ضعف !
✍ روزی ابلیس نزد فرعون رفته و پیش از ورود ، در زد . فرعون پرسید: کیست ؟ و او جواب داد: خاک بر سر آن خدایی که نمی داند بر درگاهش کیست ! وارد که شد ، فرعون را دید که با پریشانحالی خوشهای انگور در دست دارد و در فکر فرو رفته است .
علت ناراحتی اش را پرسید و فرعون جواب داد که: یکی از بندگانم ! از من خواسته است تا این خوشه را برایش جواهر کنم و من درمانده ام که با این خواسته اش چه کنم . آیا تو میتوانی این کار را انجام دهی و مرا از رسوائی نجات دهی ؟
ابلیس ، که تمام همّتش تقویت هر فرصتی برای گمراهی است ، بلطائف الحیل و به کمک سحر ، بر خوشه ی انگور دمید و آن را به جواهراتی خیره کننده تبدیل کرد .
فرعون که تعجّب کرده و از قدرت او حیران مانده بود ، گفت: آفرین بر تو! عجب استاد ماهری هستی !!
ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرده و گفت : ای بیچاره ! مرا با این چنین توانایی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند ، و تو ، با این مقدار ضعف و ناتوانی ، ادّعای خدائی می کنی؟!
@Aavaonava
✍ روزی ابلیس نزد فرعون رفته و پیش از ورود ، در زد . فرعون پرسید: کیست ؟ و او جواب داد: خاک بر سر آن خدایی که نمی داند بر درگاهش کیست ! وارد که شد ، فرعون را دید که با پریشانحالی خوشهای انگور در دست دارد و در فکر فرو رفته است .
علت ناراحتی اش را پرسید و فرعون جواب داد که: یکی از بندگانم ! از من خواسته است تا این خوشه را برایش جواهر کنم و من درمانده ام که با این خواسته اش چه کنم . آیا تو میتوانی این کار را انجام دهی و مرا از رسوائی نجات دهی ؟
ابلیس ، که تمام همّتش تقویت هر فرصتی برای گمراهی است ، بلطائف الحیل و به کمک سحر ، بر خوشه ی انگور دمید و آن را به جواهراتی خیره کننده تبدیل کرد .
فرعون که تعجّب کرده و از قدرت او حیران مانده بود ، گفت: آفرین بر تو! عجب استاد ماهری هستی !!
ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرده و گفت : ای بیچاره ! مرا با این چنین توانایی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند ، و تو ، با این مقدار ضعف و ناتوانی ، ادّعای خدائی می کنی؟!
@Aavaonava
۴.۶k
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.