از خود بیگانگی

از خود بیگانگی

🔸 از خود بیگانگی، واژه‌ای که مارکس برای پرولتاریا و شاید بتوان گفت "علت" انقلاب سوسیالیستی از آن نام برد.
خود بیگانگی چیست؟ خود بیگانگی عبارت است از کارِ خود کارگر که تبدیل به ثروت می‌شود و یک نیروی بیگانه‌ را علیه خود او شکل می‌دهد، نیروی بیگانه ای که در سطوح فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی عامل تضاد می‌شود.
🔹 و اما این خودبیگانگی از کجا شروع می‌شود؟
اگر ما یک جامعه که اساس آن سرمایه‌‌داری است را نگاهی بی‌اندازیم، ابزار تولید، در دست بورژوازی است. او برنامه‌ای را به کارگر برای تولید می‌دهد و کارگر که چیزی جز نیروی کارش ندارد برای بدست آوردن مایحتاج روزانه، بر روی برنامه و یا محصول مورد نظر بورژوازی را بدون خواست خود و بدون اینکه علاقه ای به آن داشته باشد، کار می‌کند. وقتی کارگر به چیزی علاقه ندارد ولی ناچار به تولید آن می‌شود، همواره درحال رنج است‌ و در فکر خود آرامش ندارد. او نیروی کار خود را را بدون اینکه به تولید محصول مورد نظر علاقه ای داشته باشد، برای تولید آن بکار می‌گیرد و در نتیجه عاملی می‌شود که خودبیگانگی شکل بگیرد و کارگر را از سطوح فرهنگی و ثروت[اقتصادی] عقب می‌اندازد. این خود بیگانگی که از زیربنا[اقتصاد و شیوه تولید] ناشی می‌شود، تنها با تغییر زیربنا از سرمایه داری و مالکیت خصوصی به مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید از بین می‌رود در نتیجه با از بین رفتن خودبیگانگی، نابرابری در دیگر سطوح روبنا را از بین می‌برد[نابرابری‌های کاذب جنسی، نژادی و غیره]و زمینه‌ی رشد آن‌ها را نیز متوقف می‌سازد و آنگاه شاهد یک جامعه‌ی بدون تضاد، برابر و آزاد خواهیم بود.

#توضیحات_پایه #از_خود_بیگانگی | راه #مارکس #کمونیسم #مارکسیسم #مائو #کارل_مارکس #بلوچستان @MarxWay
دیدگاه ها (۰)

به همین دلیل در جامعه می بورژوائی، گذشته بر حال حاکم است، در...

«اگر زن؛ به آن اندازه از آگاهی نرسیده باشد که برای حقوقش مبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط