روضه من توی کوچه س..... خورد ز دیوار کوچه سیلی دیگر
مادر مظلومه ام ز سختی سیلی/خ.رد زدیوار گوچه سیلی دیگر (دلنوشته) صبح بردنمون زیارت بقیع پشت پنجره ها پاهام سست شد نشستم ، مات و مبهوت فقط به کوچه ای خیره شدم که دیگه نبود ولی صدای خنده ی مشتی نامرد غاصب هنوز میاد
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.