دلبران دل میبرند اما تو جانم میبر

دلبران، دل میـبرند، اما تـو جانم میـبرے
ناز را افزوده ، با نازت توانم میـبرے

سوز دردِ عشق را با غمزه های ناز خود
تا ته قلب من و تا استخوانم میـبرے

میزنےچشمڪ نهانے، جانِ تـو! جان خودم!
با تڪان پلڪ خود تا بیڪرانم میبرے

تاڪه میخواهم بگویم راز خود را ناگهان
دستهاے مهربان را بر لبانم میبرے

میڪنے ساڪت مرا با بوسه هاے بی هوا
شعر را با بوسه از روے زبانم میـبرے

تو شبیه دلبران هستی ولي جور دگر
دلبران، دل میبرند، اما تو جانم میبری...
دیدگاه ها (۴)

پس از یک شهر غربت، دوستی آمد به بالینمبه او گفتم: ببین این ا...

.ای پیک صبا ! حال پریچهره‌ی ما چیست ؟وی مرغ سلیمان ! خبر آخر...

مدتی است سوزن همه ‌گیر کرده روی حجاب!امام جمعه و بسیج، موافق...

#عاشقانه_های_من#زیبا #خاص #عاشقانه #دلبرانه#دکلمه #دکلمه_های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط