در پیله تا به کی بر خویشتن تنی

در پیله تا به کی بر خویشتن تنی
پرسید کرم را مرغ از فروتنی
تا چند منزوی در کنج خلوتی
دربسته تا به کی در محبس تنی
در فکر رستنم ـپاسخ بداد کرم ـ
خلوت نشسنه ام زیر روی منحنی
هم سال های من پروانگان شدند
جستند از این قفس،گشتند دیدنی
در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ
یا پر بر آورم بهر پریدنی
اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی!
کوشش نمی کنی،پری نمی زنی؟
# نیما یوشیج
دیدگاه ها (۱)

#ﻭﻗﺘﻲ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺁﻣﻮﺧﺘﻲ، ﺩﻭﻳﺪﻥ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯ . ﻭ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﻛﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻲ ، ﭘﺮ...

.لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلمچه بگویم که کمی خوب شود حال د...

متحرک...

غار نوردی!!!!متحرک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط