به نام زن

به نام زن...
به نام مَحرَم...به نام مرحم...
که هر چه قدرم قوی باشی،هرررچقدرم بزرگ و بی نیاز،یه وقتایی هست که دلت می خواد سرتو بذاری رو شونه های یکی و آروووم...جوری که هیچ کس نشنوه،زمزمه کنی..."خسته ام"...مگه نه؟
و اونه،که قبل از ادای کلمه،حرفتو شنیده...
وَ زن...چه معجزه ای...که وقتی دنیا روبه روته،و هیچی اونجور که می خوای نیست،سرتو می گیره و می ذاره کنار گردنش و تو بوی بهشت رو حس می کنی،بوی امنیت...بوی احترام...چشماتو می بندی و موهاش می خوره به صورتت...مثل شاخه های درخت ممنوعه...لبات که گوشاشو لمس کرد مثل هوس گاز زدن به اون سیب لعنتی...آآآخ که چه بازی خطرناکی! و چه خطر شیرینی...حالا خوب می فهمم "آدم" چی کشیده...
وَ زن...که همه ی حواست،حتی ششمی،مثل بالهای پروانه با تماس نوک انگشتاش به صورتت می پره و دیگه سر جاش نمی شینه...
زن رو باید پرستید...زن نشونه ی خداست...آره..."آیت الله" من زنه،نه یه مشت ریش با مغزهایی پر از آیه و خشم و شهوت...اونا نمی تونن آیه ای از خدا باشن
زن یه فرشتس...و چه سعادتی که زنی که دوسش داری،دوست داشته باشه...تورو مال خودش بدونه و آغوشت بشه وطنش.حالا هرجای دنیا باشی،حتی جهنم...
محکم بایست.که تو تمام زندگیش سینه ی تو تنها جای "سفتی" باشه که سر روش میذاره
و به شعورش احترام بذار چرا که توام جزوی از اون شعوری
و رفیق...بدون خوشبخت ترین مرد دنیایی اگه می دونی یه جایی تو این دنیا،حتی دور،زنی هست که دوسِت داره...
دیدگاه ها (۱)

ﺑﺎﻧﻮے زایشهاے نابﺳﻼﻡ ﺑﺎﻧﻮے ﺩﻝ ﺳﺨﺖ ، بہ ﺳﺨﺘے ﺁﺏ ...ﺑﺎﻧﻮے ﺳﻼﻣﻬ...

موجودی به نام زن ...چتر حمایت او را احساس می کنی زمانی که خو...

زنان تلاش می کنندتا با مردان برابر شوند!و چه تلاش بیهوده و م...

ﺑﺎﻧﻮﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﺠﻨﮕﺪﻧﺠﻨﮓ.... ﭼﺮﺍ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط