شعری شکسته بودم و جان داده ای مرا

شعری شکسته بودم و جان داده ای مرا
ناگه شکسته تر به تماشا نشسته ای؟
تکلیف این دل رسوا به حریمت چه می شود؟
ناآشنا نشسته ای و دلم را شکسته ای
دیدگاه ها (۱)

تا حالا شده اول صبح حالت گرفته بشه در حالیکه خیلی سرحالی

ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ؛ *ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﯾ...

۳ تا سوال دارم که دنبال جواباش میگردم :۱ کوه چون سنگ بود تنه...

چـشمِ کـسی بیُــفتی ،مثلِ یــک قـــطره اشک ..دیگه فــرقـی نم...

مابین چندین میلیون آدم ، مثل این بود که در قایق شکسته ای نشس...

مابین چندین میلیون آدم ، مثل این بود که در قایق شکسته ای نشس...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط