می ترسیدم دوستت داشته باشم،
می ترسیدم دوستت داشته باشم،
عاشقت بشوم
مثل شب که درآسمان غرق میشود
که می داندتنهایی پشت پای خیابان هاقدم میزند
وعشق درتمام خواب،هامیغلتد
کنارگیسوان زنی که بالشت های،
اندوه راترکرده است
گاهی دیرمیشود
آنقدرکه فکرمیکنی
آنکس که تورادوست دارد
لبخندت راازتمام شهردزدیده،
کلماتی راکه کنارشعرهایش گمارده...
نقش لبخندزنیست حواشی ورق پاره های دلتنگی ...
دیرمیشود
جهان غمگینی برکه ای درگلویت
وفکرمیکنی
آنقدرحالت خوب،است
که ،شانه هایت دارند
میلرزند. .!
جهان قافیه ی تنهاییست
شعری سپید!!!
وتوهرگزنفهمیدی
کسی سراغ خاطرات تورانمیگیرد...!
وقتی عشق رامیان بال های پرستوی دیگری کوچ میدهد،،
آنقدرکه خانه ات،راگم کنی..
هنوزعاشق باشی...
لبخندبزنی...
اورفته باشد؟!!
لبخندش
آغوشش،کنارمهربانی شعردیگری،
غزل شود...!؟
توباشی وفکرکنی بازغم درچشمانت،
قندیل بسته است
بوسه ای بردهانت ،ترک برداشته...
آتقدرکه هوا،نمناک شود"
سرد ،بلرزی"
دستانت،امن یجیببخوانند"
نامش رابرانگشتانت دانه دانه
تسبیح کنی...
عشق بریزددر،رگ هایت...
وفکرکنی...
هنوزهم دوستش داری!!!
تاانجاکه ...
خدا''عاشقت شده است...""
عاشقت بشوم
مثل شب که درآسمان غرق میشود
که می داندتنهایی پشت پای خیابان هاقدم میزند
وعشق درتمام خواب،هامیغلتد
کنارگیسوان زنی که بالشت های،
اندوه راترکرده است
گاهی دیرمیشود
آنقدرکه فکرمیکنی
آنکس که تورادوست دارد
لبخندت راازتمام شهردزدیده،
کلماتی راکه کنارشعرهایش گمارده...
نقش لبخندزنیست حواشی ورق پاره های دلتنگی ...
دیرمیشود
جهان غمگینی برکه ای درگلویت
وفکرمیکنی
آنقدرحالت خوب،است
که ،شانه هایت دارند
میلرزند. .!
جهان قافیه ی تنهاییست
شعری سپید!!!
وتوهرگزنفهمیدی
کسی سراغ خاطرات تورانمیگیرد...!
وقتی عشق رامیان بال های پرستوی دیگری کوچ میدهد،،
آنقدرکه خانه ات،راگم کنی..
هنوزعاشق باشی...
لبخندبزنی...
اورفته باشد؟!!
لبخندش
آغوشش،کنارمهربانی شعردیگری،
غزل شود...!؟
توباشی وفکرکنی بازغم درچشمانت،
قندیل بسته است
بوسه ای بردهانت ،ترک برداشته...
آتقدرکه هوا،نمناک شود"
سرد ،بلرزی"
دستانت،امن یجیببخوانند"
نامش رابرانگشتانت دانه دانه
تسبیح کنی...
عشق بریزددر،رگ هایت...
وفکرکنی...
هنوزهم دوستش داری!!!
تاانجاکه ...
خدا''عاشقت شده است...""
۲.۰k
۲۶ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.