در دام تو افتاده ام و باز غمی نیست

0در دامِ تو اُفتاده ام و باز ، غَمی نیست
دیوانه ی چَشمان تو اَم کار کمی نیست

گفتم که رسیدن به تو سَخت است ، نگفتم؟
در راه تو زخمی شده ام ، کم ستمی نیست

در چشم تو شعرِ من اگر قطره ی دریاست
دریا ، به مُوازاتِ نگاهَت ، رَقمی نیست

ای کاش ، نَبینَند ، تو را ، سَنگ پَرستان
در شَهر به جُز صورت ماهَت صَنمی نیست

بایَد بِنویسم ، غَزلی ، تا که نگ‍ویند ...
در مَعرکه ی عاشقی ات هم قدمی نیست

" لاٰ حول وَ لاٰ " ... نامِ تو آمد به زبانَم
شیرینِ من از نامِ تو بهتر قَسمی نیست
دیدگاه ها (۱)

0من چون پروانه ای بی قرارحوالی دوست داشتنتنفس می کشمعشق بازی...

0بعضی وقتها آدمها هوایی میــشوند هوایی خاطراتشان و ذهنشان پر...

0🖇 مرا به ذهنت نهبه قلبت بسپارمن از گم شدن در جاهای شلوغمی ت...

0بی همگان به سر شود، بی #تو به سر نمی شود#داغ تو دارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط