بغلم

بغلم
کن که
هواسرد ودلم
تبدار است، لب تو
داغ ترین لحظه این
دیدار است، بغلم کن
که در این
دشټ
فراموشی
شب،چشم تو ،
حـــادثه‌ای روشن
و بـــــی تکـــرار است
خــوشا شبی که بـه آرامگاه من باشی
تن من آسمان تو باشد ، تو ماه من باشی
تن تو باغی است
که باعشق باقی است
دیدگاه ها (۵)

عشق ممنوعه من... حال دلم را دیدی... از دلم لحظه ای... از ترس...

یـــاد تـــو ... حس قشنگیست ڪہ در دڸ دارمچہ تو باشی چہ نبا...

قـرار نیسـت همیشـهبـا تفنـگ ‌و اسلحـه آدم ڪشـت... گاهـی قاتـ...

:عشقکلمـــه قشنگـــــیهخاطـــــرات قشنــــگ میسازه بـــــرات...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط