می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود

می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی #زهرا که مولا! قابل ماندن نبود😭
.
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
.
مسجد #کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
.
دور #محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود
.
ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی
اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود
.
کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
.
رسم شد شق القمر کردن میان #کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
.
در وداعت با #حسین اشک تو جاری می‌شود
دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود😭
.
بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود
.
با #یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟😭
.
شاعر : قاسم صرافان
.
.
.
شکافت...
ونماز علی نا تمام ماند...💔
.
.
#التماس_دعا🙏 💔
.
.
#اللّهمَّ_العَن_قَتلَة_اَمیرَالمُومِنین_(ع)
.
دیدگاه ها (۳)

#امام_خامنه_ای#امام_عشق

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط