سر و وضع مرتبی داشت

سر و وضع مرتبی داشت
با صورت زخمی و پیشونی باند پیچی شده
بی هوا پرید تو ریل قطار..!
صدای جیغ خانمای سکو رعشه به تنم انداخت،
صدای سوت قطار
صدا دویدنا مردا
صدای جیغ خانما
صدای تپیدن قلبم
دویدم، دویدم، دویدم تا پای پله ها،
نمی تونستم برم ،
برگشتم
منتظر شدم
سوال تازه واردها.
گروه امداد
قطاری که از روش رد شده بود
هر کس چیزی می گفت
ولی هیچکس حقیقت رو نمی دونست
این عکسو زمانی گرفتم که اعلام شد زنده است.
می خواست خودشو بکشه
یه دختر جوان بیست و چند ساله.!
چرا.؟
چرا.؟
چرا.؟
دیدگاه ها (۶)

پوووف خواستم یه ماجرایی رو براتون بگم من یه رفیق داشتم خیلی ...

خــــــــــدا بعضــــــــــیآ ایڹ جآ دارڹ اذیــــــــــتم می...

راز مثل زهر میمونهباید از قلب خارج بشهوگرنه آدم رو مسموم می ...

خالی بند !!!این میمون چیتوز رو اونقد مجبور به گفتن این دروغا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط