پرستار
پرستار
سونگ:خجالت بکشید
ات:آخه بابات
جیمین:اهااااا حتمی میخوای همه چیزو بندازی گردن من
ات:زر نزن تو کی اصلا
جیمین:چی گفتییییی
ات:اخبار یه بار میگن
جیمین:کاری نکن خودم تربیتت کنماااا
ات:مثلا چه گوهیومخوای بخوری....
جیمنی آروم راه افتاد سمت پله ها
ویو جیمین
.راه افتادم سمت پله ها که ات فکر کرد میخوام برم توی اتاقم....وقتی خیالش راحت شد یهو حمله کردم سمتش و ات هم با یه جیییییییغ گوش کر کن فرار کرد
ات:ولم کنننن
جیمین:اصلااااااا و ابداااااا
ات:سونگگگگ کمکککککک
سونگ:من تازه دارم لذت میبرم
ات:خیلی نامردیییییییی
سونگ:حرف نزن تند تر بدو...
ات:جیییییییییغ
جیمین:وایسا زنیکه
ات:ولم کن مرتیکه سوسمار
جیمین:عمرااااا
ات:اگه کاریم نداشته باشی ماچت میکنم
یاخداااالل ماچم میکنهههه وایسادم...
ات هم وایساد
ات:جی...جیمین ببخشید
جیمین:زود بیا بوسم کن(چه رویی هم دارییی)
ات:پر روووووو
خندیدم که ات گفت
ات:نهند مسواک گرون میشه....
سونگ:خجالت بکشید
ات:آخه بابات
جیمین:اهااااا حتمی میخوای همه چیزو بندازی گردن من
ات:زر نزن تو کی اصلا
جیمین:چی گفتییییی
ات:اخبار یه بار میگن
جیمین:کاری نکن خودم تربیتت کنماااا
ات:مثلا چه گوهیومخوای بخوری....
جیمنی آروم راه افتاد سمت پله ها
ویو جیمین
.راه افتادم سمت پله ها که ات فکر کرد میخوام برم توی اتاقم....وقتی خیالش راحت شد یهو حمله کردم سمتش و ات هم با یه جیییییییغ گوش کر کن فرار کرد
ات:ولم کنننن
جیمین:اصلااااااا و ابداااااا
ات:سونگگگگ کمکککککک
سونگ:من تازه دارم لذت میبرم
ات:خیلی نامردیییییییی
سونگ:حرف نزن تند تر بدو...
ات:جیییییییییغ
جیمین:وایسا زنیکه
ات:ولم کن مرتیکه سوسمار
جیمین:عمرااااا
ات:اگه کاریم نداشته باشی ماچت میکنم
یاخداااالل ماچم میکنهههه وایسادم...
ات هم وایساد
ات:جی...جیمین ببخشید
جیمین:زود بیا بوسم کن(چه رویی هم دارییی)
ات:پر روووووو
خندیدم که ات گفت
ات:نهند مسواک گرون میشه....
۲.۰k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.