خسروی:
خسروی:
تقدیر رهبر انقلاب از شعر هتل کوبورگ اثر مشترک محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور (محصول خانه موسیقی بسیج)
در دیدار شب گذشته رهبر انقلاب ضمن اشاره به سروده مشترک میلاد عرفان پور و محمد سیار میفرمایند: آن شعری که شما با آقا میلاد سرودید شعر خوبی بود، آهنگ سازی خوبی هم بر آن شد. سیار در این هنگام میگوید: شعر «هتل کوبورگ»؟ رهبر انقلاب در ادامه میفرمایند شعر خوبی بود که به مسایل جهانی میپرداخت آهنگسازی خوبی هم بر آن شد. اما دشمن در برابر آن موضع گرفت. بازتاب جهانی خوبی هم داشت.
شعر هتل کوبورگ :
من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
گرمتر می شود مذاکره ها
تنگتر می شود محاصره ها
این چه بازیست این چه شطرنج است
که نصیب پیادهها رنج است
این چنین گفتوگو که دید و شنید
گفتوگو زیر سایه تهدید
به شجاعان این دیار قسم
که از افسون ترس میترسم
چه کنم دست دشنه را خوانده ست
زخمهایی که بر تنم مانده ست
دیدهام من به دستهای شما
ردّ خون برادرانم را
چه بگویم نمیرود از یاد
تلخی بیست و هشتم مرداد
آن طرف موج خندههای شماست
ناو وینسنس، این طرف پیداست
شاهدان دوبارهی مایند
خیل تابوتها که میآیند
چند نسل است روی شانه ما
میرود کاوانی از شهدا
خیل کودککشان نامردند
پی راه هجوم میگردند
روبهان راه خدعه را بلدند
جرزنان دقیقهی نودند
هند خونخوار و خندههای ژکوند
عمر و عاصان شیکپوش بلوند
چشمشان بر حریممان تا کی
ناظران آژانس سی آی ای
خطّ پروندههایشان پیداست
نقشهی قتل شهریاریهاست
رگ تحریم میزنیم به کار
همت ما مباد صرف قمار
گرچه نمرود هیزم آورده است
باز دست خداست بالادست
تقدیر رهبر انقلاب از شعر هتل کوبورگ اثر مشترک محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور (محصول خانه موسیقی بسیج)
در دیدار شب گذشته رهبر انقلاب ضمن اشاره به سروده مشترک میلاد عرفان پور و محمد سیار میفرمایند: آن شعری که شما با آقا میلاد سرودید شعر خوبی بود، آهنگ سازی خوبی هم بر آن شد. سیار در این هنگام میگوید: شعر «هتل کوبورگ»؟ رهبر انقلاب در ادامه میفرمایند شعر خوبی بود که به مسایل جهانی میپرداخت آهنگسازی خوبی هم بر آن شد. اما دشمن در برابر آن موضع گرفت. بازتاب جهانی خوبی هم داشت.
شعر هتل کوبورگ :
من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
گرمتر می شود مذاکره ها
تنگتر می شود محاصره ها
این چه بازیست این چه شطرنج است
که نصیب پیادهها رنج است
این چنین گفتوگو که دید و شنید
گفتوگو زیر سایه تهدید
به شجاعان این دیار قسم
که از افسون ترس میترسم
چه کنم دست دشنه را خوانده ست
زخمهایی که بر تنم مانده ست
دیدهام من به دستهای شما
ردّ خون برادرانم را
چه بگویم نمیرود از یاد
تلخی بیست و هشتم مرداد
آن طرف موج خندههای شماست
ناو وینسنس، این طرف پیداست
شاهدان دوبارهی مایند
خیل تابوتها که میآیند
چند نسل است روی شانه ما
میرود کاوانی از شهدا
خیل کودککشان نامردند
پی راه هجوم میگردند
روبهان راه خدعه را بلدند
جرزنان دقیقهی نودند
هند خونخوار و خندههای ژکوند
عمر و عاصان شیکپوش بلوند
چشمشان بر حریممان تا کی
ناظران آژانس سی آی ای
خطّ پروندههایشان پیداست
نقشهی قتل شهریاریهاست
رگ تحریم میزنیم به کار
همت ما مباد صرف قمار
گرچه نمرود هیزم آورده است
باز دست خداست بالادست
۵۵۸
۰۱ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.