حتی پس از سالها گذاشتن و رفتن

باز ذهنت درگیر کوچه هایست که اولین سالهای عمرت را در آنجا گذراندی.فراموش نمی شود بوی نم و خاکی که از آب پاشی پیرمرد ،جلوی دکّان کاهگلی اش بلند میشد
ولبخندی که اول صبح با دادن سکه ای برای خریدن ادامس به تو می زد..
دیدگاه ها (۶)

در مسیری بین گلپایگان و خوانسار

نه درگیر بالارفتن دلار و سکه نه اقتصاد و سیاست

دوست داشتم برم بشینم کنارش ازش،بپرسم تا حالا عاشق شدی؟!

زندگی را ورق بزن هر فصلش را بخوان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط