از من خبر بگیر

از من خبر بگیر!
کاری ندارد
کافی ست صبح ها
دلت برایم تنگ شود
و بی اختیار
به نقطه ای خیره شوی
و به این فکر کنی
که چقدر بی خبری از من..!
دیدگاه ها (۱)

دلم مـــــی خواهدآرام صـــــدایت ڪنم و بگویم ...

من پرستوی مهاجر توام ...هرجا بروی دنبال راهت می ایم...امروزص...

احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ، بیرنگم.بیا بگشای در، بگش...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

حرفهای ما هنوز ناتمام...تا نگاه می کنیوقت رفتن استباز هم هما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط