می خواهم بنویسم

می خواهم بنویسم
از تو 
از ذهن آشفته ام
از دلتنگی هایی که همدم لحظه لحظه هایم می شوند
روزگار غریبیست
اما نه به غریبی روزهایی که نیستی
و نبودنت 
غریب می کند مرا با قلم
افکار می آیند و بی آنکه اسیر جوهر و ورق شوند
از ذهن خسته ام پر می کشند
در انتظارم …
دیدگاه ها (۱)

من این شب زنده‌داری را دوست دارممن این پریشانی را دوست دارمب...

나는 당신의 사랑없이 죽을 것입니다❤

حـــــــرف بـــــزن…صدایت را دوست دارمبگو…فقط بگوچــه فـــرق...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط