the end of time after him part 4

ناتاشا : چی یعنی چی که داری از کشور میری؟
ساشا : مامانم گفته برای تحصیل باید برم
ناتاشا : باشه ...ولی ...باهام در تماس باشی
ساشا : باشه من هیچ وقت تورو یادم نمی ره
راستی چی می خواستی بگی
ناتاشا ویو : برای ساشا همه چیز رو راجب کتاب گفتم
ساشا : به نظرم باید ببریش اداره پلیس
ناتاشا : امروز میبرمش
(صدای زنگ کلاس )
ناتاشا ویو ساشا امروز باید میرفت با یکی از بچه ها به اسم پنی توی پروژه کمک می کرد منم داشتم توی راهرو به سمت کلاس میرفتم که با جذاب ترین و خفن ترین و خوشگل ترین پسر مدرسه برخورد کردم اسم اون پسره واقعا خوب بود من خیلی دوستش داشتم تازه پسر مدیر
لوکاس : او ببخشید ناتاشا من راستش
آسیب که ندیدی
ناتاشا: او نه نه نه مشکلی نیست ممنونم
لوکاس تو ذهنش : من واقعا عاشقتم ناتاشا اما چطور بگم بهت که دوست دارم
...
دیدگاه ها (۷)

بعله ادیت از لیدر لیدریون [ کیم نامجون ]

جونگ کوک با عضله فراوان به فروش رسید

فروش یک عدد ورد واید هندسام به همراه جذابیت اضافه

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 30آرمیلااز قضا...

پارت ۳ ویو اترفتم توی مدرسه خبری از هانا نبود ، رفتم توی کلا...

نام فیک:عشق مخفیPart: 23ویو ات*توی فکر بودم اصلا نمیفهمیدم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط