برف باریده بر این جاده و جایت خالیست دست در دست من ام

‌‍ برف باریده بر این جاده و جایت خالیست دست در دست من اما رد پایت خالیست

روی این جاده ی یخ بسته ی بی مقصد آه چقدر جاذبه ی گرم صدایت خالیست

امتدادیست پر از برف و پر از دلتنگی
جای نجوای توو زمزمه هایت خالیست

آسمان صاف و زمین سرد و درختان سرسبز جاده از بوی دل انگیز هوایت خالیست

گرچه با فوجی از احساس قشنگم اما
سطر سطر دلم از حرف و جایت خالیست

ای پریشان پشیمان شده از خویش هنوز کلبه ی شعرو غزل نیز برایت خالیست... ‌
دیدگاه ها (۱)

بانوی مناگر دست من بودسالی برای تو می‌ساختمکه روزهایش راهرطو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط