علقمه گفتمو دیدم دلم از پا افتاد
علقمه گفتمو دیدم دلم از پا افتاد
یاد لب های علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم که سواری بی دست
تیر انقدر به او خورد که از پا افتاد
علقمه گفتم ودیدم که عمودی امد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد زپا هو همگی شیر شدن
گذر گرگ به اهوی حرم ها افتاد
وسط این همه سر نیزه وتیر
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد
السلام علیک یا ساقی عطاشی کربلا
یاد لب های علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم که سواری بی دست
تیر انقدر به او خورد که از پا افتاد
علقمه گفتم ودیدم که عمودی امد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد زپا هو همگی شیر شدن
گذر گرگ به اهوی حرم ها افتاد
وسط این همه سر نیزه وتیر
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد
السلام علیک یا ساقی عطاشی کربلا
- ۲.۶k
- ۳۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط