دوست دارم چرایش پا تو

دوستٺ دارم ، چرایش پاے تو،
ممڪنش ڪردم ، محالش پاے تو

میگریزے از من و احساس من
دل شڪستن هم ، گناهش پاے تو

آمدے آتش زدے بر جان من
درد بے درمان گرفتن هم ، دوایش پای تو

من اسیرم در میان آن دو چشم
قفل زندان را شڪستن هم ، سزایش پای تو

سوختم،آتش گرفتم زین سبب
آب بر آتش نهادن هم جزایش پاے تو

پاے رفتن هم ندارم من ، از کوے دلت
پا نهادن بر دل مسٺ و خرابم پاے تو
دیدگاه ها (۳)

اوووووم خیلی خوشمزه بود

ابنباتای من:-)

(>_<)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط