اسیرت کرده بودم

اسیرت کرده بودم
فکر می کردم که عشق است این!

قفس را باز کردم دانه بگذارم؛
که در رفتی
دیدگاه ها (۱)

تــو جان جانان منیتــو دین و ایمان منیگر تــو گناه من شوی تو...

اینم یه پایان کار از الستور

تو تهران یه زن متاهل که عاشق مرد ساندویچی محلشون شده بوده شو...

﷽‌#آقاجان🍃🍂کم کم دلم از این و از آن سیر می شودبا نام مهربان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط