حبیب آقا نه کافه رفته است نه کتاب خوانده است و نه سیگار

حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است و نه سیگار برگ برلب گذاشته و کلاهِ کج بر سر ...
نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین می‌داند چیست ...!
اما صدیقه خانم که مریض شد، شب‌ها کار می‌کرد و صبح‌ها به کارِ خانه می‌رسید ...
در چشمانش خستگی فریاد می‌زد، خواب، یک آرزو بود. اما جلوی بچه‌ها و صدیقه خانوم ذره‌ای ضعف بروز نمی‌داد ...
حبیب آقا عشق را معنا می‌کرد، نمایش نمی‌داد ...!
دیدگاه ها (۱۵)

_ عروسکتو میدی ببینم !!!؟+ نع نمدم !! ... امممم😝 😐 😐 _

شب اهواز

لاس زدن با صد نفرچه لذتی داره که گند میزنیدبه اعتماد اون یه ...

#بی_ربطهمه اونایی که میگفتن بی تو نمیتونم الان همشون بچه دار...

عشـق تحقیر شده 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط