بسیاری از شب های سرد جنگ و بی برقی باعلاءالدین روشن و گ

بسیاری از شب های سرد جنگ و بی برقی باعلاءالدین، روشن و گرم می ماند.
نان گرم، همیشه در سفره پیدا می شد.
قابلمه غذا از صبح زود روی آن بار گذاشته می شد و صلات ظهر، غذای داغ خوشمزه برای بچه مدرسه ای هایی که شلوارشان تا زانو از برف و باران خیس شده آماده بود.

دست های یخ زده را گرما می بخشید.
چه جوراب ها که روی علاءالدین به فنا نرفت.
خودش یک تنه، هم اجاق گاز بود، هم شوفاژ، هم مایکروویو، هم شمع و هم از صدتا چای ساز، چای خوش طعم تری آماده داشت.
یک چراغ کم ادعا و کار راه انداز که حالا جزیی از تاریخ شده.
دیدگاه ها (۴)

فدیمترها همیشه علاجی برای هردردی بودمثل روغن چرخ خیاطی برای ...

لبخند که می زنی عجب جای قشنگی می شود دنیا عجیب می چسبد قدم ه...

صفحه اینستاگرام جهانگرد لهستانی با انتشار این عکس از اصفهان ...

#طاقبستان 😍 👌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط