می شود یک شب خوابید

مــــی شود یک شب خوابید ،

و صبــح

با خبــر شد ، غم ها را از یک کنــار به دور ریخته اند ؟!

که اگـــر اشکی هست …

یا از عمــق شادمانی دلی بی درد است ؛

یا از پــس به هم رسیدن های دور …

یا گـــریه ی کودکی

که دست بی حواسش ، بادبادکـــی را بر باد می دهد !

کــاش مــی شد

یک صبــح

کسی زنگ خانه هامان را بــزند بگــوید :

با دست پـــر آمده ام …

با لبــخند ،

با قلب هایی آکنده از عشــق های واقعی .

از آن ســـوی دوست داشتن ها …

آمده ام بمــانم و …

هـــرگز نروم !!
دیدگاه ها (۶)

سلام صبح بخیر

وقتی زنی دیوانه وار با تو بحث میکنه خوشحال باشیعنی هنوز دوست...

از خدا پرسیدم چرا اول آدم عاشق میشه…بعد تنها میشه…؟!گفت منم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط