من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
پارت۸
#رضا:یه سوال پانی تو انروز اومدی بیرون بابا نامادریت رو دیدی؟
#پانی:نه بابام داشت میرفت سر کار گف تا شب نمیاد نامادری هم گف من تا ساعت ۸ خونه نیستم خونه دوستممم
#رضا:خب الان سری میرین اونجا تو دیا برین سری شری لباس جم کنین بیاین
#پانی:باشه فقط بدووو
#رضا:سریع رفتیم خونه پانی دیا پانی رفتن بالا منو ارسلان موندیم بعد ۱۰ دیقه اومدن
#پانی:مو دیا رفتیم بالا جمع کردیم لباس اومدیم
#دیا:منو پانی رفتیم بالا جمع کردیم لباس اومدیم
#دیاوپانی:ببخشید دیر شدددد بریممممم
#رضا:هوففف بخیر گذشت
#ارسلان:داداش بزن بریم
#پانی:نمیدونم چی شد خوابم برد
#دیا:نمیدونم چی شد خوابم برد پانیذ هم
#رضا:راه افتادیم دیانا پانیذ خوابشون برده بود ولی من تاحالا پانیذو تو حالت خواب ندیده بودم خیلی ناز میخابه
ارسلان:داداش دیانا خوابیده بزارم بخابه یا بیدارش کنم
رضا:اتفاقا پانیذ هم خوابیده بنظرم بیدارشون کنیم ولی دلم نمیاد امروز اصن نخابیده پانیذ
ارسلان:بنظرم نیمساعت دیگه بیدارشون کنیم
رضا:اره
ارسلان:نیمساعت رفت بیدارشون کنیم
رضا:اره دیگه پانیذ پانیذ بیدار شو بیدار شو قلبم
ارسلان: خوشگلم پاشو دیا پاشو شیرینم
دیا:ایی ولم کن ارسلان خوابم میاد
ارسلان:عه اولین مسافرته که باتو دارم میام دیگه پاشو
دیا:باشه بابا باشه
رضا:خوشگلم پانی پاشو خیلی ذوق دارم واسه این مسافرت
پانیذ:ای بزار بخابممم امروز نزاشتی بخابم الانم نمیزاری ولی بیدار میشم
رضا:افرینننن
پانیذ:وای رضا با بابا راجب اون قضیه حرف نزدم
رضا:میدونم مهم نیست بعدا هم میتونی بگی
پانیذ:اوکی اهنگ بزار داب بگیرم
رضا:باشه
دیا:اره اره اتفاقا منم اهنگ میخام
پانی:رضا اهنگ گذاشت داب گرفتم دیا هم گرفت
پارت۸
#رضا:یه سوال پانی تو انروز اومدی بیرون بابا نامادریت رو دیدی؟
#پانی:نه بابام داشت میرفت سر کار گف تا شب نمیاد نامادری هم گف من تا ساعت ۸ خونه نیستم خونه دوستممم
#رضا:خب الان سری میرین اونجا تو دیا برین سری شری لباس جم کنین بیاین
#پانی:باشه فقط بدووو
#رضا:سریع رفتیم خونه پانی دیا پانی رفتن بالا منو ارسلان موندیم بعد ۱۰ دیقه اومدن
#پانی:مو دیا رفتیم بالا جمع کردیم لباس اومدیم
#دیا:منو پانی رفتیم بالا جمع کردیم لباس اومدیم
#دیاوپانی:ببخشید دیر شدددد بریممممم
#رضا:هوففف بخیر گذشت
#ارسلان:داداش بزن بریم
#پانی:نمیدونم چی شد خوابم برد
#دیا:نمیدونم چی شد خوابم برد پانیذ هم
#رضا:راه افتادیم دیانا پانیذ خوابشون برده بود ولی من تاحالا پانیذو تو حالت خواب ندیده بودم خیلی ناز میخابه
ارسلان:داداش دیانا خوابیده بزارم بخابه یا بیدارش کنم
رضا:اتفاقا پانیذ هم خوابیده بنظرم بیدارشون کنیم ولی دلم نمیاد امروز اصن نخابیده پانیذ
ارسلان:بنظرم نیمساعت دیگه بیدارشون کنیم
رضا:اره
ارسلان:نیمساعت رفت بیدارشون کنیم
رضا:اره دیگه پانیذ پانیذ بیدار شو بیدار شو قلبم
ارسلان: خوشگلم پاشو دیا پاشو شیرینم
دیا:ایی ولم کن ارسلان خوابم میاد
ارسلان:عه اولین مسافرته که باتو دارم میام دیگه پاشو
دیا:باشه بابا باشه
رضا:خوشگلم پانی پاشو خیلی ذوق دارم واسه این مسافرت
پانیذ:ای بزار بخابممم امروز نزاشتی بخابم الانم نمیزاری ولی بیدار میشم
رضا:افرینننن
پانیذ:وای رضا با بابا راجب اون قضیه حرف نزدم
رضا:میدونم مهم نیست بعدا هم میتونی بگی
پانیذ:اوکی اهنگ بزار داب بگیرم
رضا:باشه
دیا:اره اره اتفاقا منم اهنگ میخام
پانی:رضا اهنگ گذاشت داب گرفتم دیا هم گرفت
۹.۳k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.