وقتی به این فکرم میکنم که این پسر چقدر داخل سختی و عذاب ز
وقتی به این فکرم میکنم که این پسر چقدر داخل سختی و عذاب زندگی میکنی چقدر مشغله ذهنی داره چقدر خستگی جمسی و روحی داره اما برای یک لحظه هم جلوی ما اخم به ابرو نمیاره و همیشه میخنده و کاری میکنه که ماهم بخندیم و همیشه دلیلی برای خوشحالی ما بود با اینکه خودش هزار جور درد و غم داره واقعا دلم میخواد بغلش کنم بگم همه چیز رو تموم کنه و در همین حدی که هست واقعا کافیه ما نه بیشتر میخوایم نه کمتر فقط در همین حدی که هست.. همین بکهیونی که هست رو میخوایم دلم میخواد بشینم جلوش و التماسش کنم بگم بکهیون واقعا عذاب دادن به خودت رو تموم کن تو لایق بهترین هایی نه لایق این همه درد لازم نیست اینقدر عذاب رو برای راحتی ما و بقیه تحمل کنی لطفا فقط یکم خودخواهانه رفتار کن و شاد تر زندگی کن لطف قلب لطیفت رو یکم سنگش کن و کمتر عذاب بکش:)
ولی هیچ راهی نیست که صدام بهش برسه فقط میتونم بگم من لیاقت بکهیون و قلب دریاییش رو ندارم:)
ولی هیچ راهی نیست که صدام بهش برسه فقط میتونم بگم من لیاقت بکهیون و قلب دریاییش رو ندارم:)
۴.۳k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.