داستانک طنز عصر جدید

داستانک طنز عصر جدید
نویسنگان:من و اسما جان

*جیغ دخترا و اوتاکوآ*

*نگاه همه به سوی او*

احسان:و حالا لیوای ۳۴ ساله از شهر زیر زمینی دیوار رز اینجا تشریف دارن

خب لیوای عزیز هنرتو بگو؟

لیوای:میتونم همین کرونا رو از این شهر با این دوتا اسکل:ارن و میکاسا پاک کنم

*هنگ حضار*

احسان:چی؟؟ دقیقن چجوری؟

لیوای و ارن و میکاسا در عرض ۵ دیقه شهر را جوری پاک میکنند که دیگه‌پدر کرونا‌ درآمده

*هنگ تماشاچیا*

*جییییغغ و تشویق تماشاچیا *

*و سید بشیر حسینی بلند شده و رای طلایی خود را میدهد*

*دوربین لیوای را نشان میدهد که برای اولین بار لبخندی میزند*

(صدای جیغ و دست تقریبا سالن را میترکاند)

حسینی:خب این رای به خاطر این بود که بتونی کل دنیا رو از کرونا پاک کنی

لیوای:منو دست کم نگیرین خواهشن -ــــــــــــــــــ-

ادامه دارد...

.
دیدگاه ها (۶)

داستانک طنز عصر جدیدنویسندگان من و اسما جاناحسان:خب شرکت کنن...

کاش میشد خودمو خالی کنم...ولی به قول معروف همه به اندازع خود...

داستانک طنز عصر جدیدنویسندگان :من و اسما جاناحسان:خوب عزیزان...

داستانک طنز عصر جدیدنویسندگان من و اسما جاناحسان:خوووب شرکت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط