من که افتاده ام از پا و به خود درگیرم

💕من که افتاده ام از پا و به خود درگیرم
به زمین خوردنم انگار که عادت داری
عشق شاید که همین قصه ی بی پایان است
که به سر میل لبت هست اگر بگذاری

اگر این بوسه ی وصل است حلال من و تو
وای اگر سهم جدایست حرام تو و من
چه شرنگی ست جهان با همه ی خوشرنگی
که  به جا مانده از آغاز به کام تو و من

به تماشای جهان آمده ام تا چه شود ؟
"قرعه فال به نام من دیوانه زدند "
غربت روی زمین را به دلم بخشیدند
سر این شرط بلاخیز فقط چانه زدند

- که بزرگی به خودم داده ام از بس هیچم
پی نام آمده ای بوده ام و ننگینم
هر چه بیرنگ شدم  در پی آرامش جان
پوچ گردیده ترین ساده کُشِ  رنگینم

سر به زانوی من خسته نهادم ، باید  
گم شود از سر اشکم هوس شانه ی تو
مات و مبهوتم و درگیر همین فکر شدم
که چرا  عشق نشد دلخوشی خانه ی تو

من به آدم شدنم معنی بودن دادم
در کنار تو که حوای جهانم هستی
هر چه از عشق میان تو و من امر شده
- مشتبه شد ، که فقط  قاتل جانم هستی💕
دیدگاه ها (۰)

☘🌼☘بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْألسلام عٓلیکٓ یااباعٓبدالله ...

فروپاشی یک رابطه زناشویی را می توان به واسطه شروع های ناملای...

وقتی تورم به نفع عده‌ای خاص تمام می‌شوددکتر مدنی‌زاده: تورم ...

پزشکیان در جلسه شورای برنامه‌ریزی کرمانشاه:قدیم که کولر و پن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط