مجنون از راهی میگذشت جمعی نماز گذاشته بودند مجنون از لا

مجنون از راهی میگذشت. جمعی نماز گذاشته بودند. مجنون از لا به لای نمازگزاران رد شد. جماعت تند و تند نماز را تمام کردند. همگی ریختند بر سر مجنون. گفتند بی تربیت کافر شده ای. مجنون گفت مگر چه گفتم؟!
گفتند مگر کوری که از لای صف نمازگزاران میگذری. مجنون گفت من چنان در فکر لیلی غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نمازگزار ندیدم. شما چطور عاشق خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید؟!
"قدری مجنون خدا باشیم"🌺🍃
دیدگاه ها (۷)

گذشت داشته باش تا جایی که تو را احمق تصور نکنندمهربان باش تا...

میگفت #کوردها به دوست صمیمیمیشون یا به کسی که باهاش صمیمی هس...

ميگن بهت فكر نكنم چجورى وقتى چشامو ميبندم و تصويرت مياد تو ذ...

به دخترتون شجاعت،اعتماد به‌نفس و انسانیت رو یاد بدین.اینها م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط