گاهی دلم میخواهد
گاهی دلم میخواهد
جای این "من" ،
آن دختر سیاه چشمِ
کافه چی باشم
که رنگِ نگاهش را نمیشناسی؛
بتوانم با خیالی آسوده از
قهوه ات با تو حرف بزنم
بی آنکه ترسِ گفتن کلمه ای از سرِ دل
و تلخیِ اخم تو زبانم را بند بیاورد ...
گاهی دلم میخواهد
آن عابرِ پیاده ای باشم که تصادفی
وسط خیابان تنه ات بهش میخورد و برمیگردی نگاهش میکنی،
یا کودکِ همسایتان باشم؛
که لپش را میکشی و با لبخند مهربانت
شکلاتِ مغزدار دستش میدهی...
رفتگر کوچه یتان باشم و هر صبح
وقتِ بیرون رفتنت از خانه
جلوی پایت را آب و جارو کنم و
یک دلِ سیر تماشایت...
گاهی دلم میخواهد
مادرت باشم ؛
همانقدر نزدیک که هر وعده
بابتِ طعمِ خوشِ دستپختم
بغلم کنی و ببوسی ام،
یا سر رنگ پریدگی کتانِ طوسی ات
به جانم غر بزنی،
اما دلم گرم باشد به همین پیچیدن
بمِ صدایت در خانه...
آخ که نمیدانی
شبیه بوی نان تازه هوسِ
داشتنت هوش از سرم می برد...
و گاهی عجیب
دلم میخواهد
فقط "تو"
دوستم داشته باشی...!
@Asheghaneha11
#منیره_بشیری
جای این "من" ،
آن دختر سیاه چشمِ
کافه چی باشم
که رنگِ نگاهش را نمیشناسی؛
بتوانم با خیالی آسوده از
قهوه ات با تو حرف بزنم
بی آنکه ترسِ گفتن کلمه ای از سرِ دل
و تلخیِ اخم تو زبانم را بند بیاورد ...
گاهی دلم میخواهد
آن عابرِ پیاده ای باشم که تصادفی
وسط خیابان تنه ات بهش میخورد و برمیگردی نگاهش میکنی،
یا کودکِ همسایتان باشم؛
که لپش را میکشی و با لبخند مهربانت
شکلاتِ مغزدار دستش میدهی...
رفتگر کوچه یتان باشم و هر صبح
وقتِ بیرون رفتنت از خانه
جلوی پایت را آب و جارو کنم و
یک دلِ سیر تماشایت...
گاهی دلم میخواهد
مادرت باشم ؛
همانقدر نزدیک که هر وعده
بابتِ طعمِ خوشِ دستپختم
بغلم کنی و ببوسی ام،
یا سر رنگ پریدگی کتانِ طوسی ات
به جانم غر بزنی،
اما دلم گرم باشد به همین پیچیدن
بمِ صدایت در خانه...
آخ که نمیدانی
شبیه بوی نان تازه هوسِ
داشتنت هوش از سرم می برد...
و گاهی عجیب
دلم میخواهد
فقط "تو"
دوستم داشته باشی...!
@Asheghaneha11
#منیره_بشیری
۱.۴k
۰۳ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.