دیر رسیدم

دیر رسیدم
کادر
بسته شده بود

صدای شاتر
پیچید به نگاهم

سعی کردم طبیعی باشم
که مثلا
دیدن دوباره‌ات ساده است

فلاش بعدی
مچم را گرفت:

دو چشم تار و لبی لرزیده
عکاس نتوانست
با فتوشاپ آرام‌شان کند
مرا برید
از گوشه‌ی خاطرات تو

و

حواسش نبود
روی شانه‌ات
چهار انگشت کوچک
جا مانده
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۱)

من روی تــ❤ و را به این جهان نفروشمیک موی تــ❤ و را به دیگرا...

اگر چشمان تو خواب است امشببه بالین تو مهتاب است امشبولی من س...

جانم فدای تو  که جهانی برای مادر شهر عاشقان نَرِسَد کَس به پ...

هرکه رابه هرشکلی که دوست داریدوست داشته باش امامن را*به آن ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط