💠 مناظره هشام بن حکم رحمه الله با ضرار بن عمرو ضبی بر س
💠 مناظره هشام بن حکم رحمه الله با ضرار بن عمرو ضبی بر سر حقانیت امیر المومنین علیه السلام بر ابی بکر
🔹 سید مرتضی علم الهدی رحمه الله مینویسد:
✍ وأخبرنی الشیخ أدام الله عزه قال: دخل ضرار بن عمرو الضبی علی یحیی بن خالد البرمکی فقال له: یا أبا عمرو هل لک فی مناظرة رجل هو رکن الشیعة ؟ فقال ضرار: هلم من شئت. فبعث إلی هشام بن الحکم رحمه الله فأحضره فقال له: یا أبا محمد هذا ضرار وهو من قد علمت فی الکلام والخلاف لک فکلمه فی الامامة. فقال له: نعم. ثم أقبل علی ضرار، فقال: یا أبا عمرو خبرنی علی ما تجب الولایة والبراءة أعلی الظاهر أم علی الباطن ؟ فقال ضرار: بل علی الظاهر فان الباطن لا یدرک إلا بالوحی قال هشام: صدقت. فأخبرنی الآن أی الرجلین کان أذب عن وجه رسول الله صلی الله علیه وآله بالسیف وأقتل لاعداء الله بین یدیه وأکثر آثارا فی الجهاد أعلی بن أبی طالب أو أبو بکر ؟ فقال: بل علی بن أبی طالب، ولکن أبا بکر کان أشد یقینا. فقال هشام. هذا هو الباطن الذی قد ترکنا الکلام فیه وقد اعترفت لعلی - علیه السلام - بظاهر عمله من الولایة وأنه یستحق بها من الولایة ما لم یجب لابی بکر فقال ضرار هذا هو الظاهر نعم. ثم قال له هشام: أفلیس إذا کان الباطن مع الظاهر فهو الفضل الذی لا یدفع ؟ فقال لهضرار بلی فقال له هشام: ألست تعلم أن رسول الله صلی الله علیه وآله قال لعلی: أنت منی بمنزلة هارون من موسی إلا انه لا نبی بعدی ؟ قال ضرار نعم. قال هشام: أفیجوز أن یقول له هذا القول إلا وهو عنده فی الباطن مؤمن ؟ قال: لا. قال هشام: فقد صح لعلی - عیه السلام - ظاهره وباطنه ولم یصح لصاحبک لا ظاهر ولا باطن والحمد لله.
🔸 جناب شیخ مفید رحمه الله مرا خبر داد و گفت: ضرار بن عمرو الضبی نزد یحیی بن خالد برمکی آمده، به او گفت: یا ابا عمرو آیا میتوانی با مردی که یکی از ارکان شیعه است مناظره کنی؟ ضرار گفت: یا الله! هر که باشد [با او مناظره میکنم]. او نیز پی هشام بن حکم فرستاد و او را احضار کرد. [چون حاضر شد] گفت: یا ابا محمد، این مرد ضرار است که تو به دانش او در علم کلام و نیز مخالفتش با خود آگاهی. پس با او در باره امامت به گفتگو بپرداز. هشام گفت: باشد. سپس رو به ضرار کرد و گفت: یا ابا عمرو، مرا آگاه کن که ولایت و برائت بر ظاهر واجب است یا بر باطن؟ ضرار گفت: بر ظاهر واجب است، چرا که باطن جز با وحی شناخته نشود و ادراک نگردد. هشام گفت: درست گفتی. حال مرا آگاه ساز که آن دو مرد کدام بیشتر از دیگری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با شمشیر حمایت کرد و بیشتر از دیگری در زمان زندگانی ایشان دشمنان خداوند را هلاک کرد و بیشتر از دیگری آثار جهاد از خود به جا گذاشت [و با دشمنان جنگید]؟ علی بن ابی طالب علیهما السلام یا ابو بکر؟ ضرار گفت: علی بن ابی طالب ولی ابو بکر یقین بیشتری داشت. هشام گفت: این یقین همان باطنی است که قرار شد در باره آن سخن نگوییم. حال تو به ولایت علی علیه السلام با توجه به ظاهر کردارش اعتراف کردی، همان که برای ابو بکر واجب نشد. ضرار گفت: بله این ظاهر است [و آن را میپذیرم]. پس از آن هشام گفت: آیا این گونه نیست که چون باطن با ظاهر همساز باشد فضیلتی خواهد بود که هیچ نمیتوان آن را کنار گذاشت؟ ضرار گفت: آری این گونه است. هشام گفت: آیا میدانی که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمودند: «جایگاه تو نسبت به من چون جایگاه هارون علیه السلام است نسبت به موسی علیه السلام، جز آنکه دیگر پیامبری پس از من نخواهد بود؟ ضرار گفت: آری میدانم. پس هشام به او گفت: آیا ممکن است که پیامبر صلی الله علیه و آله چنین سخنی به علی علیه السلام بگوید ولی علی نزد ایشان در باطن مومن نباشد؟ گفت: خیر. هشام گفت: پس الحمد لله به حتم ظاهر و باطن علی علیه السلام به درستی اثبات شد ولی برای سرور و امام تو، نه ظاهری اثبات شد و نه باطنی.
📚 الفصول المختارة، تألیف سید مرتضی علم الهدی، صفحه ٢٨
📃 اسکن کتاب:
🌐 http://bit.ly/2t2U12g
📃 پوستر:
🌐 http://bit.ly/2Gjd3JK
#مناظرات_و_احتجاجات_اهل_بیت_و_شیعیان #کتاب_الفصول_المختارة
🔹 سید مرتضی علم الهدی رحمه الله مینویسد:
✍ وأخبرنی الشیخ أدام الله عزه قال: دخل ضرار بن عمرو الضبی علی یحیی بن خالد البرمکی فقال له: یا أبا عمرو هل لک فی مناظرة رجل هو رکن الشیعة ؟ فقال ضرار: هلم من شئت. فبعث إلی هشام بن الحکم رحمه الله فأحضره فقال له: یا أبا محمد هذا ضرار وهو من قد علمت فی الکلام والخلاف لک فکلمه فی الامامة. فقال له: نعم. ثم أقبل علی ضرار، فقال: یا أبا عمرو خبرنی علی ما تجب الولایة والبراءة أعلی الظاهر أم علی الباطن ؟ فقال ضرار: بل علی الظاهر فان الباطن لا یدرک إلا بالوحی قال هشام: صدقت. فأخبرنی الآن أی الرجلین کان أذب عن وجه رسول الله صلی الله علیه وآله بالسیف وأقتل لاعداء الله بین یدیه وأکثر آثارا فی الجهاد أعلی بن أبی طالب أو أبو بکر ؟ فقال: بل علی بن أبی طالب، ولکن أبا بکر کان أشد یقینا. فقال هشام. هذا هو الباطن الذی قد ترکنا الکلام فیه وقد اعترفت لعلی - علیه السلام - بظاهر عمله من الولایة وأنه یستحق بها من الولایة ما لم یجب لابی بکر فقال ضرار هذا هو الظاهر نعم. ثم قال له هشام: أفلیس إذا کان الباطن مع الظاهر فهو الفضل الذی لا یدفع ؟ فقال لهضرار بلی فقال له هشام: ألست تعلم أن رسول الله صلی الله علیه وآله قال لعلی: أنت منی بمنزلة هارون من موسی إلا انه لا نبی بعدی ؟ قال ضرار نعم. قال هشام: أفیجوز أن یقول له هذا القول إلا وهو عنده فی الباطن مؤمن ؟ قال: لا. قال هشام: فقد صح لعلی - عیه السلام - ظاهره وباطنه ولم یصح لصاحبک لا ظاهر ولا باطن والحمد لله.
🔸 جناب شیخ مفید رحمه الله مرا خبر داد و گفت: ضرار بن عمرو الضبی نزد یحیی بن خالد برمکی آمده، به او گفت: یا ابا عمرو آیا میتوانی با مردی که یکی از ارکان شیعه است مناظره کنی؟ ضرار گفت: یا الله! هر که باشد [با او مناظره میکنم]. او نیز پی هشام بن حکم فرستاد و او را احضار کرد. [چون حاضر شد] گفت: یا ابا محمد، این مرد ضرار است که تو به دانش او در علم کلام و نیز مخالفتش با خود آگاهی. پس با او در باره امامت به گفتگو بپرداز. هشام گفت: باشد. سپس رو به ضرار کرد و گفت: یا ابا عمرو، مرا آگاه کن که ولایت و برائت بر ظاهر واجب است یا بر باطن؟ ضرار گفت: بر ظاهر واجب است، چرا که باطن جز با وحی شناخته نشود و ادراک نگردد. هشام گفت: درست گفتی. حال مرا آگاه ساز که آن دو مرد کدام بیشتر از دیگری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با شمشیر حمایت کرد و بیشتر از دیگری در زمان زندگانی ایشان دشمنان خداوند را هلاک کرد و بیشتر از دیگری آثار جهاد از خود به جا گذاشت [و با دشمنان جنگید]؟ علی بن ابی طالب علیهما السلام یا ابو بکر؟ ضرار گفت: علی بن ابی طالب ولی ابو بکر یقین بیشتری داشت. هشام گفت: این یقین همان باطنی است که قرار شد در باره آن سخن نگوییم. حال تو به ولایت علی علیه السلام با توجه به ظاهر کردارش اعتراف کردی، همان که برای ابو بکر واجب نشد. ضرار گفت: بله این ظاهر است [و آن را میپذیرم]. پس از آن هشام گفت: آیا این گونه نیست که چون باطن با ظاهر همساز باشد فضیلتی خواهد بود که هیچ نمیتوان آن را کنار گذاشت؟ ضرار گفت: آری این گونه است. هشام گفت: آیا میدانی که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمودند: «جایگاه تو نسبت به من چون جایگاه هارون علیه السلام است نسبت به موسی علیه السلام، جز آنکه دیگر پیامبری پس از من نخواهد بود؟ ضرار گفت: آری میدانم. پس هشام به او گفت: آیا ممکن است که پیامبر صلی الله علیه و آله چنین سخنی به علی علیه السلام بگوید ولی علی نزد ایشان در باطن مومن نباشد؟ گفت: خیر. هشام گفت: پس الحمد لله به حتم ظاهر و باطن علی علیه السلام به درستی اثبات شد ولی برای سرور و امام تو، نه ظاهری اثبات شد و نه باطنی.
📚 الفصول المختارة، تألیف سید مرتضی علم الهدی، صفحه ٢٨
📃 اسکن کتاب:
🌐 http://bit.ly/2t2U12g
📃 پوستر:
🌐 http://bit.ly/2Gjd3JK
#مناظرات_و_احتجاجات_اهل_بیت_و_شیعیان #کتاب_الفصول_المختارة
۹.۴k
۱۴ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.